رفتی و تاب نبودت ......

ساخت وبلاگ

رفتی و تاب نبودت ......

 

شهر بارانی شده ،از چشم ودل بارانی ام

واژه طوفانی شده ، در حسرت پنهانی ام

می روی درلابه لای واژه ها با یک نفس

صد غزل میراث تو دربهت غم زندانی ام

کاش می شد سد این بغرنج هارا رد کنی

گاه با فرض نگاهت عاشقی بحرانی ام

رفتی و تاب نبودت بغض ماندن را شکست

عاصی ام از دست تو، از ضجه ی طولانی ام

شوق بودن را فقط دریا به ساحل می دهد

از قضا دریا تویی در ساحل طوفانی ام

می بری تاراج قلبی را که از دردت پر است

دلخوشم با خنده ات از بس که می رنجانی ام

هیچ دانایی دگر درگیر چشمانت نشد

آخرش خانه خرابم می کند نادانی ام

روزها با فکرتو آزار دوری ماندنی ست

رفته ام از فکر تو در حالت ویرانی ام

موج غم را در نگاهم می نشانی بی هوا

بی صدا در گریه ها در اوج سرگردانی ام

 

حسن خلجی

 

92-9-18

شعرهای حسن خلجی...
ما را در سایت شعرهای حسن خلجی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hassankhalajio بازدید : 282 تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 ساعت: 10:59